ترس از تاریکی

ساخت وبلاگ
عمو نوروز و شهر ما

زنگ آخر بود، معلم نداشتیم. حوصله ام سر رفته بود. از کلاس آمدم بیرون، یه چرخی توی حیاط زدم. ...

حورا

حورا و مادرش به پشت در مدرسه می رسند. مادر می خواهد او را در مدرسه ثبت مان کند...

چهارشنبه سوری

عجب صدایی داشت تازه محو کتاب شده بودم که با آن صدای وحشتناک از جا پریدم و فریاد کشیدم. ...

کودک و نوجوان...
ما را در سایت کودک و نوجوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرومی koddak بازدید : 258 تاريخ : سه شنبه 24 فروردين 1395 ساعت: 2:43