آخرین مطالب
امکانات وب
یکی بود یکی نبود، خانه خیلی نامرتب است و مامان می خواهد آن را تمیز کند. سارا هم دوست دارد در کارهای خانه به مادرش کمک کند...
او به آشپزخانه می رود و می گوید: مامان من چه کاری می توانم انجام بدهم؟
ولی مامان از سارا می خواهد که برود بازی کند. چون امروز کارهای خانه کمی مشکل تر است، ولی سارا باز هم اصرار دارد تا کاری انجام بدهد.
مامان می گوید: باشد. می توانی ظرف های کثیف را به آشپزخانه ببری. سارا می خواست ظرف ها را به آشپزخانه ببرد که پایش به پارچ آب خورد و روی زمین ریخت. مامان مجبور شد کارش را رها کند و آشپزخانه را خشک کند، تا کسی سُر نخورد.
مامان سارا را بغل کرد و گفت: آفرین دختر دانای من. هر وقت کاری بود و نیاز به کمک داشتم دخترم را صدا می کنم.
کانال کودک و نوجوان تبیاننویسنده: اکرم توکلی
هزار پا، هزار تا پا داشت. هزار تا پای کوچولو و قشنگ که با آن ها روی سبزه ها راه می رفت....
همه حیوان های دشت گرمشان بود، اما فیل بیش تر از همه گرمش. فیل نق می زند: گرم است، خیلی گرم است...
پرستو دنبال یک نفر می گشت که با او حرف بزند. حلزون را دید و به سراغش رفت...
برچسب : می خواهم به انگلیسی,می خواهم به محک کمک کنم,می خواهم به کودکی ام برگردم,می خواهم بهترین باشم,می خواهم به یاد من باشی,می خواهم بهائی شوم,می خواهم به زبان انگلیسی,میخواهم به خدا نزدیک شوم,می خواهم به شوهرم خیانت کنم,می خواهم به ایران برگردم, نویسنده : فرومی koddak بازدید : 317