وقتی می ترسم.....

ساخت وبلاگ

سلام کوچولوها ی مهربون. منم مثل شما کوجولو هستم و از خیلی چیزها می ترسم و لی دوست دارم مثل بابام شجاع و قوی باشم

شهرزاد فراهانی-بخش کودک و نوجوان تبیان

کلمه جادویی!...

سینا همین که از در داخل شد، کیفش را گوشه در انداخت و یک راست رفت توی اتاقش...

دکمه های رنگی

سعید کوچولو تا در اتاقش را باز کرد همه زدند زیر خنده. ...

من از وقت کم آوردن می ترسیدم!

سلام! دلم می خواهد یک راز یواشکی به تو بگویم: من همیشه دوست داشتم منظم باشم. خودم لباس هایم را جمع کنم...

کودک و نوجوان...
ما را در سایت کودک و نوجوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرومی koddak بازدید : 169 تاريخ : سه شنبه 15 تير 1395 ساعت: 4:34