سیمین بد اخلاق نباش

ساخت وبلاگ

سیمین همیشه عصبانی بود و حرف  بد می زد برای همین هیچ کس باهاش دوست نمی شد و همیشه در حیاط کودکستان تنها بود.

سیمین بد اخلاق نباش

سیمین وسط حیاط کودکستان ایستاده بود . بچه ها در حیاط بازی می کردند ولی سیمین با هیچ کس بازی نمی کرد.صورت سیمین از عصبانیت قرمز شده بود، چون سارا و مینا دوست نداشتند با او بازی کنند.

 سیمین باعصبانیت داد می زد:ای دختر بد ،ای دختر بد.

خانم ناظم تا صدا را شنید جلو آمد و پرسید: چرا داد می زنی؟ چرا ان قدر عصبانی هستی؟

سیمین باز هم داد میزد و بلند بلند می گفت: آخه این ها  من را  بازی نمی دهند

خانم ناظم به آرامی گفت: پس بهتره بری و باهاشون حرف بزنی ولی نه با عصبانیت .

سیمین به خانم ناظم گفت: الان هم دارم همین کار و می کنم دارم باهاشون حرف می زنم.

سیمین بد اخلاق نباش

خانم ناظم گفت: نه عزیزم، تو داری فریاد می زنی و حرف بد می زنی. این جوری هیچ کس حرف تو را گوش نمی دهد. سیمین زیر چشمی با صدا آروم  به خانم ناظم گفت: ای بی ادب ها . ای بی ادب ها.

خانم ناظم سر تکان داد وبه سیمین گفت:این طوری هم نشد تو بازهم حرف بد زدی.

ساراو مینا دوان دوان پیش خانم ناظم آمدند.خانم ناظم گفت:حالا که بچه ها آمدند با هم بازی کنید و دیگه به هم حرف بد نزنید. سیمین تصمیم گرفت هیچ وقت حرف بد نزنه وبد اخلاق نباشه چون اون موقع هیچ کس دوستش نداره وتنها می مونه

وقتی این قول و داد دوباره دوستانش باهاش دوست شدند و کلی تو حیاط کودکستان با هم بازی کردند بچه ها هیچ وقت عصبانی نباشید و به هم حرف بد نزنید تا یک عالمه دوستان خوب داشته باشید. 

سیمین بد اخلاق نباش

شهرزاد فراهانی-کودک

گرک و روباه

روزی از روزها گرگ بدجنسی بود که روباهی زند گی می کرد روابه به دنبال راه حل بود تا از دست گرگ فرار کند تا این که......

ببر و مرد مسافر

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. در روزی از روزها دو مرد مسافر ببر بسیار بزرگی را در قفس انداختند و ببر وحشی را اسیر کردند .

پیرمرد و چغندر

روزی روزگاری پیرمرد کشاورزی با خانواده اش در یک مزرعه کوچک زندگی می کردند . پیرمرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید بیدار می شد و کار می کرد . گاو ها را میدوشید ، طویله را تمیز می کرد ، به حیوانات آب و علف داد ،

- - , .
.

کودک و نوجوان...
ما را در سایت کودک و نوجوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرومی koddak بازدید : 255 تاريخ : يکشنبه 27 تير 1395 ساعت: 4:17