یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.در مزرعه ای کوچک و زیبا اردکی تخم خود را شکست و بیرون آمد.
اردک تا چشم هاش و باز کرد دنبال مامانش گشت از خودش پرسید: مامان من کجاست؟ اردک کوچولو تصمیم گرفت خودش بره و مامانش و پیدا کنه، رفت و رفت تا رسید به سگ مزرعه.
به آقا سگه گفت: سگ مهربون تو مامان من و ندیدی؟ مامانم گم شده و من دنبالش می گردم. سگ مزرعه گفت:نه ندیدم. ولی به تو کمک می کنم تا مامانت و پیدا کنی. اردک کوچولو خیلی خوشحال شد و ازسگ مهربون تشکر کرد. همین که کمی راه رفت چشمشون به بچه گربه افتاد.
اردک کوچولو به گربه گفت: خانم گربه شما مامان من و ندیدین.آخه مامانم و گم کردم. گربه گفت: نه اردک کوچولو. من از صبح اینجام و مادر تورو ندیدم. اردک کوچولو با ناراحتی تشکر کرد و رفت. دوباره به راهشون ادامه دادند تا به میمون بازیگوش رسید.
میمون در حال بازی و شیطنت بود. اردک کوچولو با نگرانی از میمون بازیگوش پرسیدی: میمون جان تو مامن من و ندیدی؟ از صبح دنبالش می گردم و پیداش نمی کنم. ولی میمون هم از مامان اردک کوچولو خبر نداشت اردک باز هم تشکر کرد و به راهش در مزرعه ادامه داد. هنورز چند قدمی نرفته بود که چشمش به قورباغه افتاد.
اردک کوچولو به قورباغه سلام کرد و ازش پرسید؟ قورقوری تو مامان من و ندیدی؟نمی دونم مامانم کجاست و خیلی هم خسته شدم. قور قوری نگاهی به اردک انداخت و گفت: متاسفماردک کوچولو من مامانت و ندیدم ولی به دوستام می گم تا مامانت و دیدن بهت خبر بدن. اردک کوچولو از قورقوری تشکر کردو باز هم راه مزرعه را پیش گرفت. اردک کوچولو خیلی غمگین بود و دلش برای مامانش تنگ شده بود که یک دفعه سگ مهربون رادید که اردک کوچولو را صدا می کرد. آقا سگه فریاد زد: اردک کوچولو مامانت و پیدا کردم . مامانت و پیدا کردم. اردک از خوشحالی جیغی زد و به طرف مامانش رفت. از سگ مهربون هم تشکر کرد و خوشحال بود که این همه دوستان خوب داره.
[email protected]
سیمین همیشه عصبانی بود و حرف های بد می زد برای همین هیچ کس باهاش دوست نمی شد و همیشه در حیاط کودکستان تنها بود تا این که....
روزی روزگاری در یک طویله بزرگ حیوانات زیادی زندگی می کردند . یکی از این حیوانات گاو شکمویی بود که هر چی غذا می خورد سیر نمی شد تا این که....
روزی از روزها گرگ بدجنسی بود که روباهی زند گی می کرد روابه به دنبال راه حل بود تا از دست گرگ فرار کند تا این که......
کودک و نوجوان...
ما را در سایت کودک و نوجوان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : فرومی koddak بازدید : 198 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 14:54