اگر جای او بودم

ساخت وبلاگ

خرگوشک زیر درخت کاج نشست و با گریه گفت: «توی لانه مان تونل کَندم و مامانم عصبانی شده. با من قهر کرده.»

گر جای او بودم

گر جای او بودم

بچه سنجاب گفت: «اگر جای تو بودم...» ولی همین که دید خرگوشک گوش نمی کند، پرید و رفت. خرگوشک باز گریه کرد. بعد اشک هایش را پاک کرد و دنبال بچه سنجاب دوید.

از او پرسید: «اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»

گر جای او بودمبچه سنجاب گفت: «خُب، لانه مان را پُر از میوه کاج می کردم تا مامانم با من آشتی کند.»

خرگوشک زیر درخت کاج برگشت و یک بغل میوه کاج جمع کرد. آن وقت با خودش گفت: «مامانم که این ها را دوست ندارد! پس چه کار کنم؟»

میوه های کاج را به بچه سنجاب داد و به طرف لانه اش راه افتاد. به بچه کلاغ که رسید، مشکلش را گفت و از او پرسید: «اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»

 گر جای او بودمبچه کلاغ گفت: «خُب، یک آواز جدید می ساختم تا خوش حالش کنم؛ این طوری.» و بچه کلاغ چند قارقار بامزه کرد.

 ولی خرگوشک هر چه سعی کرد نتوانست قارقار کند. آه کشید و گفت: «این طوری که نمی توانم مامانم را خوش حال کنم؟» به راهش ادامه داد . به برکه رسید.

مشکلش را به بچه قورباغه گفت و پرسید: «تو اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»

گر جای او بودم

بچهقورباغه برگ های خشک روی آب را نشان داد و گفت: «خب، این ها را جمع می کردم تا من را ببخشد.» خرگوشک آه کشید و گفت: «من که شنا بلد نیستم. پس چه کارکنم؟»

بچه قورباغه گفت: «خب، من از کجا بدانم؟»

 خرگوشک به راهش ادامه داد و با خودش گفت: «این ها که جای من نیستند. خودم باید یک راه پیدا کنم. بهترین راه خرگوشکی.» با این فکر به لانه اش رسید. یواشکی از تونلش، رفت توی اتاق. خاک های تونل را جمع کرد و اتاق را تمیز کرد.

گر جای او بودم

بعد پیش مامان خرگوش رفت و گفت: «اگر جای شما بودم...» مامان خرگوش با اخم پرسید: «خب؟» خرگوش دست مامانش را تا اتاقش کشید و گفت: «اگر جای شما بودم، خرگوشک را می بخشیدم. ببین همه جا را تمیز کرده!» و همین که مامان خرگوش اخم هایش را باز کرد و خندید، خرگوشک توی بغلش پرید و پرسید: «می توانم تونلم را نگه دارم؟»

کانال کودک و نوجوان تبیان

[email protected]

منبع: ماهنامه رشد نو آموز

پسرک بازیگوش

ا پسر بچه ای با سرعت شروع به دویدن کرد واز آن جا فرار کردو...

شتر لنگ

روزی روزگاری در یک بیابان شتری زندگی می کرد که با شترهای دیگر فرق داشت. فرق او این بود که لنگ لنگان راه می رفت...

خرگوش ابری

خرگوشک قصه ما توی جنگل یه شیشه در بسته پیدا کرد شیشه را برداشت و چیز بسیار عجیبی دید و...

کودک و نوجوان...
ما را در سایت کودک و نوجوان دنبال می کنید

برچسب : اگر جای او بودم,اگر من جای او بودم,اگر من جاي او بودم,اگر من جای او بودم همان,اگر من جای او بودم ستار,اگر من به جای او بودم,شعر اگر من جاي او بودم,شعر اگر من جای او بودم کارو,متن شعر اگر من جای او بودم,اگر به جای او بودم, نویسنده : فرومی koddak بازدید : 275 تاريخ : يکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت: 4:19